مقاله اول از فصل یازدهم

بسمه‌تعالي
نکته‌هاي ناب
 
دواي هرزه گردي خيال:
همان‌طور که مي‌دانيد هر يک از قواي ظاهره و باطنه نفس با ارتياض مخصوص قابل تربيت و تعليم هستند. مثلاً، چشم انسان که در حالت عادي قادر نيست بدون بهم خوردن پلک‌ها به يک نقطه معين مثل نور خورشيد مدتي طولاني نگاه کند اگر انسان آن را تربيت کند، ممکن است چند ساعت متمادي در قرص آفتاب نظر را بدوزد بدون آنکه چشم بهم خورد. قوه خيال و قوه واهمه نيز قابل تربيت است قوه‌اي که قبل از تربيت چون طايري سخت فرّار و بي‌اندازه متحرّك از شاخه‌اي به شاخه‌اي و از چيزي به چيزي هستند، به طوري که انسان اگر يک دقيقه حساب آنها را نگه دارد مي‌بيند که چندين انتقال متسلسل با تناسبات بسيار ضعيف ناهنجار پيدا نموده؛ حتّي بسياري گمان مي‌کنند که حفظ طاير خيال و رام نمودن آن از حيز امکان خارج و ملحق به محالات عاديه است؛ ولي اين طور نيست و با رياضت و تربيت و صرف وقت آن را مي‌توان رام نمود به طوري که در تحت اختيار و اراده حرکت کند که هر وقت بخواهد آن را در مقصدي يا مطلبي حبس کند که چند ساعت در همان مقصد حبس شود.
روش مهم رام نمودن آن عمل نمودن به خلاف است و آن چنان است که انسان در وقت نماز خود را مهيا کند که حفظ خيال در نماز کند و آن را حبس در عمل نمايد و به مجرّد اين که بخواهد از چنگ انسان فرار کند آن را استرجاع نمايد؛ و در هر يک از حرکات و سکنات و اذکار و اعمال نماز ملتفت حال آن باشد و از حال آن تفتيش نمايد و نگذارد سرخود باشد. البته در اول امر کاري صعب به نظر مي‌آيد، ولي پس از مدتي عمل و دقّت و علاج حتماً به تدريج رام مي‌شود و ارتياض پيدا مي‌کند. بنابراين هيچ‌گاه نبايد انسان مأيوس شود، که يأس سرچشمه همه سستي‌ها و ناتواني‌ها است و برق اميد انسان را به کمال سعادت خويش مي‌رساند.
ولي اصل مهم در اين راه، حس احتياج است که آن در ما کمتر است؛ قلب ما باور نکرده که سرمايه سعادت عالم آخرت و وسيله زندگاني روزگارهاي غيرمتناهي نماز است. ما نماز را سربار زندگاني خود مي‌شماريم و تحميل و تکليف مي‌دانيم. حب به شي از ادراك نتايج آن پيدا مي‌شود؛ ما که حب به دنيا داريم براي آنست که نتيجه آن را دريافتيم و قلب به آن ايمان دارد و لهذا در کسب آن محتاج به دعوت‌خواهي و وعظ و اتّعاظ نمي‌باشيم.
در مجموع ما چون حس احتياج به دنيا نموديم و آن را سرمايه حيات و سرچشمه لذات دريافتيم، در توجه به آن حاضر و در تحصيل آن مي‌کوشيم. اگر ايمان به حيات آخرت پيدا کنيم و حس احتياج به زندگاني آنجا نماييم و عبادات و خصوصاً نماز را سرمايه تعيش آن عالم و سرچشمه سعادت آن نشئه بدانيم، البته در تحصيل آن کوشش مي‌نماييم، و در اين سعي و کوشش زحمت و رنج و تکلّف در خود نمي‌يابيم، بلکه با کمال اشتياق و شوق دنبال تحصيل آن مي‌رويم و شرايط حصول و قبول آن را با جان و دل تحصيل مي‌کنيم. اکنون اين سردي و سستي که در ما است از سردي فروغ ايمان و سستي بنياد آن است.
بنابراين از وظايف بزرگ سالک الي اللَّه و مجاهد في سبيل اللَّه آن است که در خلال مجاهده و سلوك از اعتماد به نفس بکلّي دست کشد و جبلّتاً متوجه به مسبب الاسباب و فطرتاً متعلّق به مبدأ المبادي گردد، و از آن وجود مقدس عصمت و حفظ طلب کند و به دستگيري آن ذات اقدس اعتماد کند و در خلوات تضرّع به حضرتش ببرد و اصلاح حالش را با کمال جديت در طلب بخواهد.


منبع: آداب الصلاة از حضرت امام خميني رحمت الله عليه، مقاله اول، فصل يازدهم.
 

نکات کلیدی مقاله اول از فصل یازدهم: در بیان دوای هرزه گردی خیال
 
طریق عمده رام نمودن قوه خیال عمل نمودن به خلاف است. و آن چنان است که انسان در وقت نماز خود را مهیا کند که حفظ خیال در نماز کند و آن را حبس در عمل نماید و به مجرد این که بخواهد از چنگ انسان فرار کند آن را استرجاع نماید و در هر یک از حرکات و سکنات و اذکار و اعمال نماز ملتفت حال آن باشد و از حال آن تفتیش نماید و نگذارد سر خود باشد.
عمده در این باب حس احتیاج است که آن درما کمتر است؛ قلب ما باور نکرده است که سرمایه سعادت عالم آخرت و وسیله زندگانی روزگارهای غیرمتناهی نماز است.
بنابراين از وظایف بزرگ سالک الى اللَّه و مجاهد فى سبیل اللَّه آن است که در خلال مجاهده و سلوک از اعتماد به نفس بکلّى دست کشد و جبلّتاً متوجّه به مسبّب الاسباب و فطرتاً متعلّق به مبدأ المبادى گردد، و از آن وجود مقدس عصمت و حفظ طلب کند و به دست‏گیرىِ آن ذات اقدس اعتماد کند و در خلوات تضرّع به حضرتش ببرد و اصلاح حالش را با کمال جدّیّت در طلب بخواهد که جز ذات مقدّس او پناهى نیست.