مقاله اول از فصل دهم

بسمه‌تعالي
نکته‌هاي ناب
 
دعوت به تحصيل حضور قلب:
بر حسب روايات اهل بيت عصمت عليهم السلام قبولي نماز شرط قبولي ساير اعمال است؛ و اگر نماز قبول نشود، به اعمال ديگر اصلًا نظر نمي‌شود و از طرف ديگر قبولي نماز به اقبال قلب است که اگر اقبال قلب در نماز نباشد، از درجه اعتبار ساقط و لايق محضر حضرت حق نيست و مورد قبول نمي‌شود. پس، کليد گنجينه اعمال و باب الأبواب همه سعادات حضور قلب است که با آن فتح باب سعادت بر انسان مي‌شود و بدون آن جميع عبادات از درجه اعتبار ساقط مي‌شود.
حال اگر لازم دانستيم که حضور قلب را که کليد گنج سعادت است تحصيل کنيم، راه تحصيل آن اين است که اولاً موانع حضور قلب را رفع نماييم. اما مانع حضور قلب در عبادات، تشتّت خاطر و کثرت واردات قلبيه است. و اين گاهي از امور خارجه و طرق حواس ظاهره حاصل مي‌شود؛ مثل آنکه گوش انسان در حال عبادت چيزي بشنود و خاطر به آن متعلق شده و مبدأ تخيلات و تفکّرات باطنيه گردد، يا چشم انسان چيزي ببيند و منشأ تشتّت خاطر و تصرّف متصرّفه گردد؛ يا ساير حواس انسان چيزي ادراك کند و از آن انتقالات خياليه حاصل شود.
هرچند برخي طريق علاج اين امور را رفع اين اسباب دانستند مثال اينکه که در بيت تاريکي يا محلّ خلوتي بايستد و چشم خود را در وقت نماز ببندد اما کاملاً معلوم است که به اين طريق رفع مانع نشود زيرا که عمده تصرّف خيال است که با منشأ جزئي کار خود را انجام مي‌دهد؛ بلکه گاه شود که در خانه تاريک و کوچک و تنها تصرّف واهمه و خيال بيشتر شود و به مبادي ديگر براي دعابه و بازي خود دست آويز شود. پس، قلع ماده کلّي به اصلاح خيال و وهم است ولي ما دنبال عالج قطعي و قلعِ سبب حقيقي مي‌گرديم و آن بدين روش حاصل نشود.
البته گاهي تشتّت خاطر و مانع از حضور قلب، از امور باطنه است. که بطور کلّي دو منشأ بزرگ دارد که عبارتند از: يکي هرزه گردي و فرّار بودن خود طاير خيال است زيرا که خيال قوه‌اي است بسيار فرّار که دائماً از شاخه‌اي به شاخه‌اي آويزدو اين مربوط به حب دنيا و توجه به مال و منال دنيوي نيست، بلکه فرّار بودن خيال خود مصيبتي است که تارك دنيا نيز به آن مبتلا است؛ لذا تحصيل سکونت خاطر و طمأنينه نفس و وقوف خيال از امور مهم است که به اصلاح آن عالج قطعي حاصل شود.
و ديگري، حب دنيا و تعلّق خاطر به حيثيات دنيوي است که رأس خطيئات و ام‌الأمراض باطنه است که خار طريق اهل سلوك و سرچشمه مصيبات است؛ و تا دل متعلّق به آن و منغمر در حب آن است، راه اصلاح قلوب منسد و درِ جمله سعادات به روي انسان بسته است.
 
منبع : آداب الصلاة از حضرت امام خميني رحمت الله عليه، مقاله اول، فصل دهم.