به گزارش گروه سياسي خبرگزاري فارس، بيانيه تبييني مشترک وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه پاسداران پيرامون حوادث اخير در کشور منتشر شد.
متن اين بيانيه به شرح زير است:
باسمه تعالي
بيانيه تبييني مشترک وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه پاسداران
پيرامون «مداخلات رژيم آمريکا در اغتشاشات اخير کشور»
با عرض تسليت شهادت جمعي از هموطنان در حرم حضرت احمد بن موسي (عليهالسلام) و شهداي امنيت کشور و دعاي متضرعانه در محضر خداي سبحان براي علّو درجات آن شهدا و صبر و اجر صبر براي بازماندگان داغدار آنها و شفاي کامل و عاجل مجروحين و آسيبديدگان واقعه تروريستي آن حرم مطهر، همراه با عهدي از سوِيداي وجود با آن شهدا و با خداي عزوجّل بر پيگيري اطلاعاتي همه جانبه، دقيق و با تمام توان تا کشف و مجازات کليّه عوامل اين جنايت وحشيانه و حاميان آنها، در هر زمان و هر مکان که باشند، به استحضار ملّت شريف ايران ميرساند: در مورد ابعادي از اغتشاشات اخير، پيش از اين و طي بيانيهاي تبييني مورخ 8 مهرماه گذشته، اطلاعات و توضيحاتي ارائه شد. اينک با حصول اطلاعات متقن و جديد، همچنين با رفع محذورهاي حفاظتي و امنيتي از بخش ديگري از اطلاعات موجود، توضيحات بيشتري را به آگاهي مردم سربلند ايران اسلامي ميرساند و در اين راستا، پيشاپيش توضيح سه نکته را ضروري ميداند:
نخست) در بيانيه حاضر، اتقان دادهها و مستند بودن آنها مورد تأکيد ويژهاي بوده است. بنابراين نهايت تلاش به کار رفته تا اطلاعاتِ حاصله از روشهاي مختلف اطلاعاتي در اينجا عرضه شوند.
دوم) بر اساس اطلاعات موجود، محرز شده است که زمينهسازي، مقدمه چيني و نيز بخش مهمي از عملّيات اجرايي آشوبهاي اخير توسط سرويسهاي جاسوسي بيگانه در قالب بستهاي طراحي و به واسطه برخي گروهها و شبکههاي مرتبط با آنها به روشهاي مختلف درون کشور پيادهسازي شده است؛ از سوي ديگر واقعيت مهم ديگري نيز وجود دارد مبني بر اينکه اين سرويسها در عملّيات اخير خود تلاش کردهاند از بسترها و زمينههاي برخي نارضايتيهاي موجود در جامعه سوء استفاده کرده و حتيالمقدور پروژههاي اطلاعاتي خود را بر سوء استفاده از اين بسترها و زمينهها استوار سازند.
سوم) رصدهاي دقيق و مستمر اطلاعاتي در بيش از يکسال گذشته، همچنين مستندات موجود از مقطع اغتشاشات اخير و نيز اطلاعات به دست آمده از سناريوهاي دشمن براي مقطع پسا بحران، مصاديق فراوان و استنادات غيرقابل انکاري از نقشآفريني همه جانبه رژيم تروريستي آمريکا در طراحي، اجرا و استمرار غائله مذکور دارد. بنابراين تمرکز مبنايي بيانيه حاضر بر نقش رژيم مافيايي آمريکا، همپيمانان و پياده نظامشان در اغتشاشات اخير کشور، در سه مقطعِ پيش، حين و پسا آشوبهاي کشورمان ميباشد.
بخش اول) مرحله پيش از آشوب
رژيم سفاک آمريکا در وقايع اخير با مستمسک قرار دادن ماجرايي دردناک و پيش از اعلام نتايج تحقيقات (درگذشت مرحومه اميني)، با نوعي شعف و خرسنديِ پنهان ناشدني که در کليه سخنان و موضعگيريهاي مقامات آن رژيم موج ميزد، يک پروژه از پيش طراحي و آماده شده (و حتي چند نوبت به تعويق افتاده) را آغاز کرد. بديهي است که رژيم آمريکا اساساً نسبت به رويدادهاي جهان نگاهي ابزاري و سوءاستفادهگر دارد. اين در حالي است که آن رژيم در خصوص رويدادي عمدي، قطعي، دردناک، آشکار و ضدحقوقبشري همچون قتل فجيع و مُثلهکردن وحشتناک جمال خاشقچي که به اذعان خودشان اقدامي تعمدي از سوي رژيم بَدَوي آل سعود بود و به وحشيانهترين شکل ممکن روي داد، بسيار آسان و سريع از کنار آن گذر کرد. همچنين است موضع آن رژيم در قبال قتل عمد (و نه فوت ناگهاني) خانم شيرين ابوعاقله توسط صهيونيستهاي خونخوار، که با بيتفاوتي کامل دولت تروريستپَرور آمريکا مواجه شد. از همين قبيل است قتلهاي وحشيانه رنگين پوستان آمريکا توسط پليس نژادپرست آن رژيم که روزانه به چندين جنايت منجر ميشود و تنها تعدادي از آنها که تصويربرداري شدهاند، به اطلاع عموم ميرساند.
مستندات اطلاعاتي موجود نشان ميدهند سرويس جاسوسي سيا (C.I.A) با همکاري سرويسهاي جاسوسي هم پيمان و نيابتيهاي مُرتجع، پيش از آغاز آشوبها، به شيوههايي که اشاره خواهد شد براي راهاندازي يک غائلهي سراسري در ايران با هدف ارتکاب جنايت عليه ملّت بزرگ ايران و تماميت ارضي کشور و نيز زمينهسازي براي تشديد فشارهاي خارجي، طراحي مبسوطي بهعمل آورده بود. طبق اطلاعات موجود نقش اصلي را در اين ميان آژانس اطلاعات مرکزي آمريکا (C.I.A) بعهده داشت و از همکاري نزديک سرويس اطلاعات خارجي انگليس خبيث، سرويس اطلاعات خارجي رژيم کودککش صهيونيستي (موساد) و سرويس اطلاعات خارجي اَشرافيت بَدَوي آل سعود و چند کشور ديگر برخوردار بود. اطلاعات معتبري در اختيار است که برنامهريزي و اجراي عملّياتي بخش عمده آشوبها توسط سرويس موساد با همکاري شقيترين گروهکهاي تروريستي صورت گرفته است.
شايان ذکر است که پيش از حادثه اخير و از سال گذشته، ائتلاف مذکور، موضوعات و مناسبتهاي ديگري را براي آغاز آشوبها طراحي کرده بودند که با الطاف حضرت احديت و تلاشهاي سربازان گمنام امام زمان (عج) و جامعه اطلاعاتي پرافتخار کشور خنثي شده بودند؛ مقاطعي همچون سالگرد برخي وقايع سالهاي گذشته، مقطع اجراي طرح بزرگ و ملّي مردميسازي يارانهها در اوايل سال جاري، و پروژهي آمريکايي کشف حجاب در 21 تيرماه گذشته و ...
اما برخي اقدامات سرويسهاي جاسوسي فوقالاشاره براي زمينهسازي آشوبها به شرح ذيل بوده است:
1- تأسيس شبکه «سازمانهاي همدستان»
دولت تروريستي آمريکا پس از نااميدي از مقابله با ملّت بزرگ ايران در عرصههاي نظامي و تحريمهاي ظالمانه و غير انساني، در سالهاي اخير با بکارگيري شبکهيي خبيث از سازمانهاي موسوم به همدستان(1) براي شبکهسازي و نفوذ در بخشهاي اجتماعي سرمايهگذاري نموده است. سازمانهاي اطلاعاتي و امنيتي آمريکا در پوشش فعاليتهاي حقوق بشري و ترويج دموکراسي، با اختصاص ميلياردها دلار بودجه در سال تلاش کردند عناصر مستعد را شناسايي و به شبکههاي همسو و غربگرا متصل نمايند. اين شبکه نفوذي به عنوان پياده نظام تغييرات اجتماعي، وظيفه ايجاد مطالبات کاذب، انحراف در مطالبات مردمي و تحريک عمومي براي ايجاد نارضايتي را برعهده دارند.
در سالهاي اخير بخشهايي از اين شبکه در سطوح و اصناف مختلف شناسايي و با همکاري جامعه اطلاعاتي کشور مورد برخورد قرار گرفتند. با ضربه به زنجيره تأمين مالي و شناسايي عناصر اين شبکه نفوذي در رسانهها و ساير بخشها، پروژه محوري دولت دژخيم آمريکا در دولت ترامپ براي ايجاد اعتراضات گسترده با شکست روبرو شد. با اين حال دشمن طي ماههاي اخير با صرف بودجه مضاعف و بهکارگيري روشهاي متنوع تلاش نمود تا مجدداً زمينه شکلگيري اغتشاشها را فراهم نمايد.
2– مصاديق تلاش آمريکاييها براي شکلگيري و بحرانسازي در حوزههاي فرهنگي و اجتماعي:
1/2- برگزاري نشست حقوق بشر اسلو
اين نشست سوم تا پنجم خرداد ماه سال جاري با حمايت دولت آمريکا و مؤسسات صهيونيستي در اسلو نروژ برگزار گرديد. مهمترين هدف اين نشست، گستراندن پوشش به اصطلاح پشتيباني از کمپينهاي موسوم به «حمايت از حقوق زنان و اقليتها در ايران» و ايجاد همگرايي بين اين قبيل عناصر در ايران و افغانستان بوده است. منجمله در مذاکرات پنهان مقامات سيا در حاشيه اين اجلاس با يکي از زنان مزدور (که از سخنرانان اين نشست بود)، علاوه بر موضوع زنان، به لزوم بهرهبرداري از هر حادثهاي من جمله حادثه متروپل آبادان براي شکلگيري اعتراضات گسترده تأکيد مينمايند! و البته آن عنصر ضدانقلاب پس از دريافت دستور از مقامات سازمان سيا در اين زمينه بسيار تلاش کرد و تا مدتها سوءاستفاده از حادثه غمبار برج متروپل آبادان را در دستور کار خود داشت.
2/2- القاي بحران کارآمدي
عوامل آمريکايي پس از حادثه ناگوار هواپيماي اوکرايني و نيز پس از واقعه متروپل آبادان، به عوامل رسانهيي خود تأکيد داشتند از هر چالش و مشکلي براي القاي بحران کارآمدي و استنتاج عدم مشروعيت نظام در عرصهي داخلي و بينالمللي استفاده نمايند. اين خط ابلاغي عيناً، هم در نارسانههاي آمريکايي- انگليسي- سعودي و نظاير آنها و هم در آشوبهاي اخير از دنبالهروان آن بلندگوها به کرات تکرار شد.
3/2- مطالبه سازي کاذب؛ با هدف پنهان کردن تأثير تحريمهاي ظالمانه
آمريکاييها با استفاده از شبکه نفوذي خود که بعضاً از عناصر تأثيرگذار اجتماعي بودند؛ تلاش کردند با مطالبهسازي کاذب در حوزههاي فرهنگي و اجتماعي، تأثير تحريمها بر زندگي مردم و کمبودهاي موجود را به ناکارآمدي نظام جمهوري اسلامي ايران منتسب نمايند. اطلاعات پنهان موجود نشان از طراحي موازي توسط مافياي رسمي آمريکايي دارد. از يک سو اعمال شديدترين تحريمهاي وحشيانه عليه ملّت ايران و از سوي ديگر ابلاغ به رسانههاي وابسته که براي کمبودها و مشکلاتِ مردم اشک تمساح بريزند و هر مشکل و کاستي پديد آمده را به کارگزاران نظام نسبت دهند و البته، هر جا صحبت از تعديل تحريمها کنند، آنرا صرفاً در تقويت دسترسي به شبکههاي اجتماعي آمريکايي در فضاي مجازي تعريف نمايند!
4/2- تمرکز بر اقشار به اصطلاح به حاشيه رانده شده
پس از اعتراضات سال 98، آمريکاييها بر ايجاد نارضايتي و تحريک اقشاري که «به حاشيه رانده شده» ميخوانند، تمرکز بيشتري کردند. عوامل آمريکايي دهها پروژه که اسناد محرمانه آن کشف شده است در اين زمينه طراحي نمودند تا به نوعي ظرفيت اقشار آسيبپذير را براي مقابله با جمهوري اسلامي ايران بکارگيري نمايند.
3- دورههاي آموزش جنگهاي ترکيبي و براندازي نرم
در بيانيه تبييني مورخ 8 مهرماه گذشته اشاره شد که سرويسهاي جاسوسي غربي و صهيونيستي دورههاي «آموزش مربيان جنگهاي ترکيبي» براي تعداد قابل توجهي از عناصر مرتبط و از پيش نشان شده برگزار و به آنها مأموريت دادهاند که آموختهها را به ديگران منتقل و بر مبناي آنها به صورت تشکيلاتي عمل نمايند.
اکنون اضافه ميشود که رصد دقيق اطلاعاتي تحرکات مؤسسات همکار ستاد نفوذ حريف در فضاي حقيقي و مجازي نشان از برنامهريزي جدي و مستمر با هدفِ تأثيرگذاري در لايههاي مختلف اجتماعي به ويژه در حوزههاي مربوط به زنان ميباشد. مأمورين رژيم دژخيم آمريکا با برنامههاي به اصطلاح «توسعه دمکراسي و آزادي» تحت پروژههاي گوناگوني نظير (2)POMED و (3)NERD و نظاير آنها، پياده نظام اجارهيي خود را تأمين مالي ميکنند، آموزش اقسام جنگ شهري و تکنيکهاي شورش اجتماعي ميدهند، اراذل و اوباش را شناسايي و سازماندهي کرده و به جان مردم و اموال آنها مياندازند و از سوي ديگر توسط عوامل خود يا افرادِ غافل، هر آن کس که سناريوي فوقالذکر را کشف کند و آشکار نمايد يا حتي مورد اشاره قرار دهد، بلافاصله به «توهم توطئه» منتسب ميسازند. تا آنجا که شوربختانه، برخي خواص نيز به صورت آگاه يا ناآگاه گرفتار اين دام شده و با جماعت پيشگفته همنوا ميشوند!
شايان ذکر است؛ مرکز فرماندهي و هدايت اقدامات آمريکا در عرصه نفوذ و جريانسازي، ضمن استقرار در وزارت امور خارجهي آن کشور، از اطلاعات و ظرفيت ساير دستگاههاي دولتي و اطلاعاتي جهت اقدام عليه جمهوري اسلامي ايران بهرهبرداري مينمايد. آمريکاييها به منظور جذب افراد مورد نظر خود، شبکهسازي از آنها و انتقال ايدههاي مبتني بر ايجاد تغييرات اجتماعي در چارچوب اهداف پيشگفته، دورههاي آموزشي متعددي را در کشورهاي ثالث و بعضاً به صورت برخط برگزار نمودهاند. موضوع حائز اهميت آن است که غالباً هماهنگيهاي مربوط به حضور عناصر تحت آموزش در کشورهاي ثالث توسط افراد و سازمانهاي مُجري، از طريق دفاتر و نمايندگيهاي وزارت امور خارجه رژيم مافيايي آمريکا صورت ميگيرد.
اطلاعاتِ معتبر موجود پيرامون برخي ديگر از ابعاد اين دورهها به شرح ذيل است:
1/3- متولي دورههاي مذکور وزارت خارجه آمريکا ميباشد که از حمايت کامل سرويس جاسوسي C.I.A و تعداد معتنابهي از مؤسسات، بنيادها، دانشگاهها و انديشکدههاي به اصطلاح غيردولتي استفاده مينمايد. اطلاعات موثق حاکي است که رژيم غاصب صهيونيستي و تعدادي از کشورهاي اروپايي، جملگي ذيل هدايت سيا با اين پروژه همکاري مينمايند.
2/3- مفاد دورهها در فشردهترين تعبير در چارچوب مؤلفههاي «جنگ ترکيبي و براندازي نرم» تعريف ميشود. ذيل اين راهبرد، سرفصلهايي با اسامي و عناوين موجه و غالباً انساندوستانه اما در عمل پيجوي راهبردها و خط مشي دولت و دستگاههاي اطلاعاتي آمريکا ميباشند؛ همچون: شبکهسازي و کمپينسازي در موضوعات گوناگون و از عناصر مختلف، توانمندسازي زنان، توليد بهانههاي حقوق بشري عليه ايران و گزارش به مبادي تعيين شده، توانمندسازي سنديکاهاي تحت امر، آموزش وجوه مختلف نافرماني مدني، پرورش رهبران جوانِ گوش به فرمان، کنشگري بهاصطلاح مدني، خبرنگاري و خبرسازي در دوره بحران، کنشگري در توسعه اجتماعي و مدني، آموزش جنبشهاي آنلاين، آموزش امنيت ارتباطات در فضاي مجازي، دورههاي آموزش وکالت رايگان براي حمايت از همکاران پروژههاي آمريکايي، دوره آموزشهاي حمايتي از حقوق گروههاي منحرف جنسي، آموزش روند مديريت فرآيند مطالبه براي تغيير قوانين، راهاندازي کلينيکهاي حقوقي با هدف القاي ناکارآمدي دستگاه قضايي، تعريف اقشار و نقشها براي فعالين مدني در چارچوب کودتاهاي رنگين و پشتيباني از اغتشاشگران خياباني، ترويج شهروند خبرنگاري مورد نياز آمريکا، شبکهسازي از عناصر مشهور، همسو و تأثيرگذار اجتماعي و...
3/3- محل برگزاري دورههاي آموزشي تاکنون کشورهايي همچون ترکيه، امارات، هلند، ارمنستان، گرجستان، مالزي، اندونزي، تايلند، جمهوري چک، آفريقاي جنوبي، ايتاليا، جزيره سيشل (در اقيانوس هند) بوده که با آگاهي يا بدون آگاهي دولتهاي مذکور تشکيل دادهاند. همچنان که ملاحظه ميشود محل برگزاري دورهها غالباً کشورهايي است که براي سفر اتباع ايراني نيازمند ويزا نباشند و در مواردي که ويزا لازم باشد، با حمايت نمايندگيهاي آمريکا و تحت پوشش ويزاهاي توريستي يا علمي اقدام ميشود.
4/3- تعدادي از سازمانهاي برگزار کننده دورهها تحت عناوين واقعي يا جعلي همچون اتحاد براي ايران، عدالت براي ايران، آيرکس، خانه آزادي، اِسمال مديا، بنياد سيامک پورزند، ائتلاف ايمپکت ايران، توانا تک، بنياد عبدالرحمن برومند، کانون مدافعان حقوق بشر (به سرکردگي شيرين عبادي)، مؤسسه يلدا و افراد ايراني خودفروختهي شناسايي شده و عناصر آمريکايي اطلاعاتي، نظامي و سياسي بودهاند. مؤسسات و افراد پيشگفته هر کدام بر يک قشر و صنف و جنسيّت تمرکز دارند.
5/3- هزينه دورهها اعم از بليط رفت و برگشت به کشور هدف، هزينه هتل محل اقامت، غذا و برنامههاي تفريح و سرگرمي و هدايا توسط برگزارکنندگان دورهها پرداخت ميشود. مثلاً هزينه دورهي آموزشي چند روزه برگزار شده در کشور گرجستان توسط عنصر آواره و عضو فراکسيون اصلاحات در مجلس ششم، فاطمه حقيقت جو پرداخت شده است! (به عبارت دقيقتر او صرفاً مأمور پرداخت از طرف کارفرماي آمريکايي بوده است)
6/3- گرچه اين دورهها بيش از هر کشوري عليه نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران برگزار ميشوند. اما طبق اطلاعات موجود، حسب ضرورت (از نظر رژيم آمريکا) و در مواردي که قصد مُجابسازي کشورهاي ديگر را داشته باشند، از روشهاي مشابه عليه آنها استفاده مينمايند که تعدادي از مصاديق، در تبادلات اطلاعاتي با برخي از کشورها، به اطلاع آنها رسيده و از اين پس نيز حسب مورد به اطلاع آنها خواهد رسيد.
7/3- با توجه به حضور منابع اطلاعاتي ما در تعدادي از دورههاي فوقالاشاره لذا مفاد آموزشي دورههاي مذکور و عناصر شرکت کننده در آنها در اختيار بوده و بنا به ضرورت تعدادي از شرکت کنندگان بازداشت، تعدادي از آنها جلب همکاري و عدهيي ديگر تحت نظر سربازان گمنام امام زمان (عج) ميباشند و از ارتباطات آنها با مراکز موردنظر براي حفظ اشراف اطلاعاتي استفاده ميشود.
8/3- ردّ اطلاعاتي و عملّياتي تعدادي از عناصر مذکور در اغتشاشات اخير و پيش از آن نيز مشاهده و حسب مورد اقدام مقتضي بهعمل آمده است. به عنوان مثال انتشار اولين عکس از مرحومه اميني روي تخت بيمارستان توسط «ن.ح» صورت گرفت که از آموزشديدگان همين دورهها در خارج از کشور بود.
او با استفاده از پوشش خبرنگاري از اولين افرادي بود که در بيمارستان حضور و استقرار يافته، به تحريک بستگان متوفي و ارسال اخبار جهتدار پرداخت. همچنين است اقدامات «الف.م» که با استفاده از همان پوشش با حضور فوري در شهرستان سقز، به تحريک اطرافيان مرحومه، کارگرداني برخي صحنهها و انعکاس اخبار و تصاوير جهتدار از مراسم تشييع، تدفين و تجمعاتِ شکلگرفته در آن شهر به ايفاي مأموريت پرداخت. اين فرد نيز آموزشديده دورههاي رژيم مافيايي آمريکا در کشورهاي خارجي است؛ ضمن آنکه هر دو نفر نقش منابع اوليه خبرسازي براي رسانههاي بيگانه را ايفا کردهاند.
در اينجا و به عنوان نمونهاي از کارکرد اين مؤسسات و دورههاي آموزشي، اشارهايي به اظهارات صريح مدير مؤسسه اعانه ملّي براي دموکراسي ميشود که بيانگر کارکرد اصلي و پشت پرده آنها ميباشد. وي ميگويد: «کاري که 25 سال قبل سازمان C.I.A بهصورت پنهاني و با جاسوسي انجام ميداد، امروز ما از طريق مؤسسات و در بستر آموزش انجام ميدهيم!».
4 – نقش انديشکدهها و مؤسسات آمريکايي و غربي
طي ماههاي گذشته، انديشکدهها و مؤسسات آمريکايي- صهيونيستي و غربي به نظريهپردازي و انگارهسازي پيرامون نقش زنان در حوادث پيش روي ايران پرداختهاند و اين مباني در محتويات محصولات آنان گفتمان سازي شده است. اين انديشکدهها به مثابه مغز متفکر جريان تحريف، با بزرگنمايي يا کوچکنمايي هدفدار وقايع در قالب توصيهنامههايي که به دستور کار فرمايان خود ارائه ميدهند، بر حجم توهمات مقامات رسمي آمريکا نسبت به ماهيت وقايع ميافزايند. بهعنوان نمونه به يکي از القائات انديشکده ميدل ايست (4)(MEI) اشاره ميشود. اين انديشکده در تاريخ 17 اسفند 1400 آورده است: «در شرايط کنوني ايران، جريانات مختلف سياسي، از سوسياليستها گرفته تا ليبرالها و از سلطنتطلبها تا جمهوري خواهان، همگي با يکديگر همکاري ميکنند تا جايگزيني جدي براي جمهوري اسلامي ايجاد نمايند و زنان نقش اصلي را در اين تلاش ايفا ميکنند.»
اما غالباً مأموريت اين انديشکدهها با گذر از پوشش گفتمانسازي و ارائه توصيهنامه، با يک يا چند واسطه وارد حوزههاي جنگ خياباني ميشوند. نمونه آن بنياد ملّي براي دفاع از دموکراسيها (5)(FDD) است؛ تشکيلاتي با وابستگي به دولتهاي صهيونيستي و ايالات متحده که داراي ارتباط گسترده با افسران سازمان اطلاعات مرکزي آمريکا و سرويسهاي رژيم غاصب است. اين تشکيلات کاملاً اطلاعاتي عمل ميکند و تمرکز ويژهايي بر جمهوري اسلامي تحت عنوان «پروژه ايران» دارد.
اطلاعات کاملاً معتبري که اخيراً بدست آمده حاکي است که اين تشکيلات ماهها پيش از اغتشاشات اخير، در حال فراهم آوردن تمهيداتي براي آن بوده است. از نگاه طراحان آمريکايي-صهيونيستي اين پروژه، اولاً جنبشها موفق نخواهند بود مگر اينکه با خشونت همراه باشند. ثانياً به پياده نظامي نياز است که هيچ خط قرمزي نداشته و حاضر باشند دست به هر کاري بزنند. منجمله اقداماتي که به عوامل مرتبط ابلاغ کردهاند، توهين به ائمه معصومين (عليهمالسلام) و آتش زدن مسجد و قرآن، قتل مأمورين نظامي امنيتي و انتظامي، حمله به پاسگاهها و مقرهاي نظامي و انتظامي، حمله به روحانيت و... ميباشد. اما علاوه بر تشکيلات FDD، دهها مؤسسه پوششي آمريکايي و پروژههاي متعدد ديگر تحت عناوين مختلف در حال فعاليت عليه ايران اسلامي ميباشند. از قبيل:
1- مؤسسه اعانه ملّي براي دموکراسي و نهادهاي وابسته نظير مؤسسه دموکراتيک ملّي و مؤسسه بينالمللي جمهوري خواهي
2- مرکز آمريکايي براي همبستگي کارگران
3- بنياد جامعه باز
4- خانه آزادي
5- صندوق ژرمن مارشال آمريکا
6- بنياد دموکراسي در ايران
7- مرکز بينالمللي براي انتقال دموکراسي
5– زنجيرههاي ارتباط مالي سرشبکههاي خارجي با مزدوران داخلي
انتقال و توزيع پول بيگانگان بين عوامل مزدبگير داخلي که متولي پروژههاي نفوذ هستند به روشهاي مختلف و متنوعي صورت ميگيرد. تاکنون شيوههاي گوناگوني کشف و عوامل متعددي بازداشت شدهاند. به عنوان مثال اخيراً شبکهايي شناسايي و بازداشت شد که از «روش تهاتر» با افراد ايراني متردد به خارج از کشور، همچون دانشجويان و فعالين حوزه ساخت و ساز مسکن سوء استفاده ميکرد. در اين شيوه، عامل اصلي يا کارگزار وي در يکي از کشورهاي همسايه، افراد نيازمند ارز خارجي در کشور مقصد را شناسايي کرده، مبلغ مورد نياز آنها به همراه پورسانت همکاري را تأمين نموده و از آنان ميخواستند وجه را پس از بازگشت به کشور به حساب تعيين شده (حساب پياده نظام آمريکا) واريز کنند.
در شيوه ديگر، انباشت يا سود برخي از وجوه سرمايهگذاري شده در بسترهايي همچون کارگاههاي خرد، مجموعههاي مرتبط با بازاريابي شبکهايي داخلي، سوءاستفاده از رمزارزها، بهرهگيري از صرافيهاي غيرمجاز و ... را به پروژههاي آمريکاييها در داخل کشور تزريق مينمودند. با اين شيوهها عملاً مبدأ و مقصد وجوه پروژههاي نفوذ، مخفي شده و کار شناسايي آن دشوار ميشد. اما به رغم اقدامات عوامل CIA براي پيچيده سازي ابعاد انتقال وجه به داخل، رديابي اطلاعاتي – مالي چند لايه در مورد واريزکنندگان و دريافتکنندگان وجوه مربوط به پروژهها انجام و نهايتاً تبادلات مالي و اطلاعاتي شبکههاي ياد شده شناسايي و عوامل آن بازداشت شدند.
6- شناسايي و سازماندهي شبکه اراذل و اوباش
سرويسهاي اطلاعاتي آمريکا و رژيم صهيونيستي در سالهاي گذشته از طريق شناسايي اراذل و اوباش متردد به خارج از کشور در مراکز قمار و فساد و فحشاء و ارتباطگيري بعدي با آنها در داخل کشور، تلاشهاي گستردهايي براي تزريق پول و امکانات، مسلح کردن آنها به سلاح گرم و انواع ديگر تجهيزات، ارائه آموزش به طرق مختلف به منظور توانمند کردن آنان براي عملّيات خرابکارانه عليه مراکز و تأسيسات مهم، راهاندازي آشوب و توليد خشونت عليه مردم عادي و همچنين نيروهاي انتظامي و بسيج به عمل آوردهاند. متأسفانه حضور پرحجم و اقدامات مجرمانه اراذل و اوباش و نو پديدها درآشوبهاي اخير کاملاً مشهود و حکايت از سازماندهي قبلي داشت. اما پيش از آشوب اخير، حضور اراذل و اوباش در چندين طرح ترور، عملّيات ايذايي، خرابکاري، تهديد و ايجاد وحشت، احراز شده بود که در جملگي موارد به استخدام صهيونيستها، آمريکاييها يا گروهک منافقين درآمده بودند و تعداد قابل توجه از آنها بازداشت و بعضاً اعترافات آنها از صدا و سيما پخش گرديد. (همچون مستندهاي وفا و لات مجازي که از سيماي جمهوري اسلامي ايران پخش گرديد).
7 – سنديکا سازي و پيوند آنها به يکديگر
يکي از محورهاي اصلي تحرکات زمينهساز سرويسهاي اطلاعاتي دشمن براي وقوع آشوب در کشور، تلاش براي تأثيرگذاري بر اقشار شريفي همچون معلمان، کارگران و دانشجويان از طريق ايجاد گروههاي جعلي و آلوده و رهبر سازي براي سوءاستفاده اين طبقات بوده که هوشياري، ميهن دوستي و احساس مسئوليت مثالزدني اين اقشار ارجمند موجب خنثيسازي توطئههاي بيگانه شده است. مأموران اطلاعاتي و امنيّتي کشور بر بسياري از ابعاد آن قبيل تحرکات اشراف داشته و در مواردي مشارکت مستقيم اتباع بيگانه و مرتبط با سرويسهاي اطلاعاتي کشورهاي اروپايي را در اين باره مورد ضربه قرار داده و نتيجه را به استحضار مردم شريف ايران رساندهاند (منجمله مستند «داستان يک مأموريت» مربوط به اقدامات مجرمانه دو مأمور فرانسوي که اخيراً از سيماي جمهوري اسلامي پخش شد).
8 – تشديد و ترکيب سياست فشار حداکثري ترامپ توسط بايدن
دولت کنوني آمريکا عليرغم ادعاي تغيير راهبرد نسبت به دولت قبلي، عملاً در ادامه مسير فشار حداکثري ترامپ و با توجه به شکست آن خط مشي، به تصريح خود مقامات آمريکايي، حوزههاي نويني به آن افزوده است؛ منجمله با حفظ سياست فشار حداکثري تحريمي، حوزه تأثيرگذاري در درون کشور، قطبيسازي و تلاش براي از بين بردن بافت اجتماعي قدرتمند مردم ايران را هدف قرار داده است. در اين راستا، دولت آمريکا که سابقه کودتاهاي ننگين نظامي در ايران را دارد، منابع برنامههايي را که در لفّافه عناوين پرزرق و برقي چون توسعه دموکراسي و مقابله با تروريسم پيچيده شده افزايش داده و درخواست ارتقاي آن را براي سال مالي 2023 در موضوع ايران دارد. اين برنامه اساساً معطوف به بيثبات سازي محيط امنيتي داخل کشور، توسعه نفرت و خشونت و ايجاد ناامني رواني در جامعه ايران است. در اين راستا علاوه بر تقويت و توسعه ساختاري و مالي بخش ويژه در واحد (6)NCS در سازمان اطلاعات مرکزي آمريکا، بودجه و منابع انساني حوزههاي شبه مدني در وزارت خارجه در موضوع ايران مانند دفتر اطلاعات و تحقيق، دفتر امنيت بين الملل، دفتر مبارزه با تروريسم و دفتر امور خاور نزديک را افزايش داده است که در واقع منابع مالي لايه مياني مذکور را تأمين کردهاند که در ادامه به برخي از اين بودجهها اشاره خواهد شد.
9- حمايت از گروهکهاي تروريستي و تلاش براي ائتلاف آنها!
دولت تروريست ايالات متحده در ادوار و دولتهاي مختلف خود سابقه رسواي حمايت از خونخوارترين گروهکهاي تروريستي را داشته و دارد. از آن جمله است تضاد رفتاري شگفتانگيز از مرحلهي قرار دادن نام جانيانِ آلبانينشين در ليست سياه تروريستي تا خارج کردن اسم جنايتکاران منافق از آن ليست، حمايت مادي و معنوي از آنها، تا حضور بلند پايگان رژيم مافيايي در اجلاسيه هاي نمايشي منافقين! مِنجمله حضور افرادي همچون جان بولتون، پمپئو و مايک پنس (مشاور امنيت ملّي اسبق رژيم، رئيس سازمان سيا و وزير خارجه سابق و معاون اول رئيس جمهور سابق رژيم دژخيم آمريکا) و تعداد فراواني نماينده کنگره و سناتور آمريکايي در مقر گروهک تروريستي منافقين در سالهاي گذشته. براي سال جاري نيز از رئيس جمهور سابق و قاتل سردار بزرگ جهان اسلام شهيد حاج قاسم سليماني براي حضور در جمع کفتارهاي آن گروهک دعوت شده بود که بنا به گفته اعضاي گروهک منافقين، برخي حوادثِ روي داده در آستانه مراسم آنها در کشور آلباني و احتمال وجود تهديد جدي به جان آن قاتل، حضور وي (ترامپ) در آن مراسم منتفي و اصولاً برگزاري مراسم مورد نظر آنها لغو گرديد!
از همين سنخ است تماس آمريکايي ها با گروهک جنايت پيشه و شخص عبدالمالک ريگي معدوم در گذشته تا ارتباطات اين روزها با گروهک هاي مختلف تروريستي که نام اقوام شريف ايرانيِ کُرد، تُرک، عرب و بلوچ را بر خود مينهند اما جملگي آن گروهک ها، دشمنان آن اقوامِ عزيزِ غيورِ گرامي بوده و تجزيهطلباني هستند که مأموريت آمريکا و اذنابش را دنبال ميکنند.
بخش دوم) مرحله حين آشوبها
در بخش اول به اختصار بخشي از تمهيداتِ ائتلاف شيطان بزرگ براي آمادهسازي قبلي و زدن جرقه آشوبها مورد اشاره قرار گرفت. در اين بخش نيز صرفاً به گوشهايي ديگر از خباثتهاي آن ائتلاف و البته در حدّي که ملاحظات امنيتي اجازه ميدهند، اشاره ميشود. شايد در آينده با کاهش محذورهاي مذکور تشريح مبسوطي از برنامههاي حريف به عمل آيد:
1- بودجه ويژه فضاي سايبر در زمان آشوب
طبق اطلاعات کاملاً موثق، سازمان CIA علاوه بر بودجه ساليانه اختصاص داده شده براي سازمانهاي سابقالاشاره، اخيراً و پس از آغاز آشوبها در ايران، بودجه کمکي معادل حدود 53 ميليون دلار ديگر، با ترک تشريفات اداري- مالي در دو مرحله به آن سازمانها اختصاص داده و توصيه کرده است که اين بودجه در درجه اول براي امور به اصطلاح رسانهايي و تقويت ابزارهاي اينترنتي به منظور حفظ ارتباط با آشوبگران هزينه شود!
2- اقدامات آمريکا عليه جمهوري اسلامي ايران در حوزههاي فناوري و رسانه
در ماههاي گذشته اجراي عملّياتهاي گسترده عليه امنيت رواني مردم ايران در قالب کمپينهاي گسترده سياسي و اجتماعي، حوزهايي از تلاشهاي سرويس اطلاعاتي آمريکا براي فشار بر مردم ايران بود. راهاندازي جنگ اطلاعاتي و شناختي با عاملّيت نهادهاي اطلاعاتي و نظامي مانند سيا، سايبرکام و سنتکام، امروز در خود آمريکا نيز هياهو به راه انداخته است. بهطوريکه افشاي بخش کوچکي از عملّيات فريب سايبري گسترده آمريکا عليه افکار عمومي ملّت ايران، باعث شد تا واکنشهاي مقامات آمريکايي را برانگيزد و حتي پس از آن برخي رسانههاي آمريکايي تلاش کردند تا براي درزگيري از رسوايي بوجود آمده براي دولت آمريکا از سطح و گستره عملّياتهاي ننگين انجام شده بکاهند، البته خود ميدانند که پرداختن بيشتر به اين موضوع و افشاي ابعاد بيشتر آن و نهايتاً اعتراف به شکستهاي تحميل شده، هزينههاي اين سرويسها را به شدت افزايش خواهد داد.
رديابي، شناسايي، ضربه و افشاي چند صد هزار حساب کاربري قلابي فارسي زبان، که با توسل به اخبار جعلي و بزرگنمايي مشکلات و کوچکنمايي دستاوردها، به طور ناشيانهايي اقدام به توليد ميليونها پيام و محتواي گمراه کننده براي فريب مخاطبين فارسي زبان مي کردند، ناکارآمدي توان عملّياتي دست اندرکاران اين پروژهها را به کارفرمايان آمريکايي خود اثبات کرد. هدف پنهاني اين کمپين ها ترويج تنفر در جامعه ايراني و ايجاد رفتارهاي خشن قطبي بود. افزون بر اين، تأمين مالي و شبکه سازي کنشگران اجاره اي ضدانقلاب براي اجراي جنگ شناختي عليه مردم ايران از طريق آنچه که «مرکز تعامل جهاني» (7)(GEC) ناميده اند، نمونه اي از فعاليت هاي ضربه خورده ديگر آمريکا در اين حوزه بوده که تحت اشراف قرار گرفته است. آمريکايي ها در عرصه فناوري و فعاليتهاي رسان هاي با عنايت به افزايش اثرگذاري شبکه هاي اجتماعي و مرجعيت خبري آن ها، عملّيات هاي تأثيرگذاري و جنگ ترکيبي بزرگي عليه مردم مظلوم ايران در فضاي سايبر به راه انداختند که ذيلاً مواردي به اختصار مورد اشاره قرار مي گيرند:
1/2- توييتر
توييتر به دستور رژيم آمريکا، ميدان نبرد و جنگ رسانهيي عليه جمهوري اسلامي ايران را با ناديده گرفتن همه قوانين بين المللي و دستورالعملهاي فنّي و حقوقي توييتر، به سود دشمنان ايران هموار کرد تا پياده نظام اجارهيي و ضدانقلاب خارج نشين به هدايت سرويسهاي اطلاعاتي، و با ساختن هزاران کاربر جعلي (ربات) و انتشار اخبار هدفمند و دروغ، افکار عمومي را در ايران و جهان فريب دهند. بر اساس پايش توييتر فقط در بازه زماني 20 شهريور 1401 تا 20 مهر 1401 بيش از پنجاه هزار کاربر جديد فارسي زبان با هويت هاي جعلي در توييتر ساخته شده است تا بر عليه جمهوري اسلامي ايران فعاليت کنند. اين در حالي است که پيش از آن ماهانه حداکثر در حدود چهار هزار کاربر فارسي زبان در توييتر ايجاد مي شده است. همچنين، توييتر با حداقل ده برابر کردن ظرفيت انتشار پيام براي هر کاربر در ساعت و لغو بسياري محدوديت هاي ديگر، نهايت سعي خود در کمک به بزرگنمايي و برجستهسازي اخبار جعلي و تشديد جنگ ترکيبي عليه جامعه فارسي زبان در سراسر جهان را اعمال کرد.
فراواني اين اقدامات موجب شد برخي جناح هاي سياسي آمريکا نسبت به اين موضوع احساس خطر کرده و در گزارش هاي متعدد مانند گزارش CNN با عنوان "کمپين دستکاري هماهنگ" به تخلفات توييتر از قوانين اعتراض نمايند!
2/2- اينستاگرام
در پردهايي ديگر شرکت متا، مالک اينستاگرام و واتساپ نيز مشابه توييتر، تمام قوانين بينالمللي و قوانين رسمي خود را در مقطع اغتشاشات ايران زير پا گذاشت و با اقداماتي از قبيل دستکاري عمدي الگوريتم هاي هوش مصنوعي باعث شد اخبار جعلي، موارد نفرت افکني و اقدامات خشونت آميز با شدت بسيار زياد براي جامعه ايراني به صورت هدفمند منتشر شود. همچنين، اين شرکت همانند توييتر به دستور سرويس اطلاعاتي آمريکا، با حمايت همه جانبه از صفحه هاي دروغ پراکن ضدانقلاب خارج نشين و مزدوران سعودي و با پر تعداد نشان دادن مخاطبين اخبار و اطلاعات اين صفحات مانند صفحه رسمي نارسانه سفارشي کار موسوم به ايران اينترنشنال، سعي در ايجاد خطاي محاسباتي در ذهن مخاطب ايراني نمود.
اينستاگرام با برانگيختن احساسات جامعه ايراني خصوصاً جوانان و نوجوانان سعي در ايجاد نااميدي، بالا بردن سطح خشونت و ايجاد شکاف اجتماعي در لايه هاي مختلف جامعه داشت و با اجراي عملّيات تأثيرگذاري سايبري بر افکار عمومي، کاربران ايراني اين فضا را مورد حملات شناختي قرار داد. يکي از معروف ترين شگردهاي اين جنگ شناختي، «اجاره انسان رسانه ها» نام دارد. در اين روش، دشمن برخي از حسابهاي کاربري معروف در اينستاگرام و ديگر شبکه هاي اجتماعي آمريکايي مربوط به چهره هاي معروف (سلبريتي ها) که داراي دنبال کنندگان ميليوني هستند را براي مدتي اجاره ميکند و با انتشار اطلاعات جعلي يا جهتدار، از هويت آن چهره ها براي باورپذيري مخاطب سوء استفاده مي کند. بر اساس اطلاعات موثق در اغتشاشات ايران برخي از انسان رسانه هاي مقيم آلمان و امارات حساب هاي کاربري خود را به طور کامل به عوامل شناخته شده سرويس اطلاعاتي آمريکا اجاره دادند!
جامعه فهيم ايراني سانسور تصاوير سردار رشيد اسلام حاج قاسم سليماني را در اين شبکه هاي اجتماعي آمريکايي فراموش نکرده است و جاي اين سؤال وجود دارد که ابلاغيه مربوط به سانسور، محدودسازي و اجراي آن را کدام تشکيلات اطلاعاتي به اين شرکت ها داده است و آن ها چه دليل قانع کننده اي براي اين رفتار دوگانه و حمايت همه جانبه از اغتشاشگران براي افکار عمومي جامعه ايراني دارند؟
3/2- استارلينک
اگر چه آزادي دسترسي به اينترنت يکي از شعارهاي دروغين ليبرال دمکراسي غرب است و آنها مدعي هستند که اينترنت آزاد بايد در دسترس همگان باشد اما بسياري از خدمات اينترنتي و نرمافزارهاي مفيد براي جامعه جهاني و مردم ايران توسط دولت آمريکا مسدود شده است. اين مدعيان دروغين آزادي با ارائه اينترنت هاي خارج از حاکميت کشورها مثل استارلينک که طبق قوانين بينالمللي بايد با نظارت و رضايت کشور ميزبان ارائه شود، سعي در گسترش ديکتاتوري اينترنتي آمريکا را دارند. مصداق روشن اين تضاد رفتاري علاوه بر موارد فوق الذکر، اقدام دولت آمريکا مبني بر انسداد و محدوديت خدمات رساني ابزارها و فناوري هاي ارتباطي و اينترنتي غيرآمريکايي در آمريکا مي باشد.
کارگزاران دولت مافيايي آمريکا در اقدامي مداخله جويانه به شرکت استارلينک دستور دادند بدون رعايت ضوابط و مقررات بينالمللي و بدون دريافت مجوزهاي لازم در ايران، براي دسترسي اغتشاشگران، اينترنت غيرقانوني ارائه دهد. همزمان سرويس هاي اطلاعاتي دشمن نيز ظرفيت هاي مختلف خود براي قاچاق تجهيزات غيرقانوني اين شبکه به داخل کشور را فعال کردند.
4/2- حملات سايبري
حملات سايبري رژيم مافيايي آمريکا و دست پروردگان و مزدبگيران آن مقوله مبسوطي است که به بحثي جداگانه نياز دارد. اما صرفاً به عنوان نمونه، به ده ها گروه هکري که وابستگي آنان به آمريکا محرز است مي توان اشاره کرد که با حملاتِ هدفمند چه به صورت حملات منع سرويس (DDOS) و چه نفوذ و از کار انداختن خدمات و روش هاي ديگر تلاش داشتند تا ضرباتي بر روند عادي کشور وارد نمايند که با تدابير اتخاذ شده، در بسياري حملات، از شيطنت هاي آن ها پيشگيري به عمل آمد.
حمله به سامانه هايي که خدمات عمومي و مردمي ارائه مي دهند، هدف مشخص و تعريف شده آنهاست؛ چنانکه در حمله به سامانهي سوخت کشور در سال گذشته، حمله به سامانه هاي شهرداري تهران و حمله به سامانههاي سرويس مدارس نشان دادند که ايجاد مزاحمت براي مردم هدف اصلي آن ها بوده است. در مقطع اغتشاشات نيز ده ها حمله هکري به سازمانهاي خدمات دهنده به مردم به عمل آمد که با تدابير دستگاه هاي ذيربط، خنثي شدند.
اقدامات رژيم دژخيم آمريکا در عرصه فنآوري و رسانه به اين چهار محور خلاصه نميشود و خباثت ها و مزاحمت هاي آن رژيم مقوله گستردهايي است که در فرصت مناسب به آن پرداخته خواهد شد.
3- حضور تيم سازمان سيا در مقر گروهکهاي ضد انقلاب
در تاريخ 29/06/1401 تيمي از C.I.A با پوشش وزارت خارجهي آمريکا، با حضور در مقر گروهک تجزيهطلب موسوم «به حزب دمکرات کردستان ايران» در شهر اربيل کردستان عراق با سرکرده آن گروهک بنام مصطفي هجري ديدار و گفتوگو کرد. تيم سازمان جاسوسي آمريکا ضمن تقدير از ادغام دو جناح گروهک، از آنها ميخواهند که در اغتشاشات رخ داده در برخي شهرهاي کردستان ايران، بيش از اين ايفاي نقش نمايند. در اين نشست، طاهر محمودي، کمال کريمي، محمد نظيف قادري و محمد صالح قادري، سرکرده گروهک را همراهي ميکردند.
شايان ذکر است؛ که در گذشته نيز سازمان سيا، مصطفي هجري و عبدالله مهتدي (سرکردهي گروهک کومله) را به آمريکا فراخوانده و به آنها ابلاغ نموده بود که بايد با يکديگر ادغام شوند و الّا کمک هاي مالي و تسليحاتي رژيم مافيايي آمريکا به هر دو گروهک قطع خواهد شد! در اجراي آن دستور و به عنوان گام اول، دو جناح انشعابي حزب منحله موسوم به دموکرات کردستان ايران در تابستان گذشته با يکديگر ادغام شدند و در حال فراهم آوردن زمينه براي ادغام با گروهک کومله بودند که با افشاگري رسوا کننده وزارت اطلاعات پيرامون وابستگي کومله به رژيم کودککش صهيونيستي مواجه شدند (اطلاعيه پنجم مرداد ماه روابط عمومي وزارت اطلاعات و مستند «عملّيات بزرگ» که اخيراً از صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران پخش شد) و لذا مجبور به تعويق برنامهي دستوري ادغام دو گروهک خائن و وابسته به بيگانگان شدند.
4- ديدار تيم آمريکايي از مقر گروهک موسوم به پاک
در تاريخ 15/7/1401 هيئت سازمان جاسوسي آمريکا بهصورت پنهان و در هتل ديوان اربيل با سرکردهي گروهک پاک بهنام حسين يزدانپناه ملاقات و به بررسي آخرين وضعيت گروهک پس از موشکباران مقر آن توسط دلاورمردان سپاه پاسداران انقلاب اسلامي پرداختند. آن ها به وي قول کمک هاي بيشتر و اميد دادند تا زودتر اوضاع گروهک را ترميم و به صحنه مبارزه با نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران برگرداند. سپس تيم C.I.A براي دادن روحيه به گروهکِ درهم پاشيده، به همراه حسين يزدانپناه و همسرش (هامِنو) از زخميهاي موشکباران فوقالاشاره در بيمارستاني در اربيل عيادت کردند. همچنين کارشناسان نظامي همراه هيأت آمريکايي از محل اصابت موشکهاي رزمندگان اسلام در مقرهاي مختلف ضدانقلاب بازديد نمودند تا توان و دقت تخريب موشک هاي سپاهِ مقتدر اسلام را ارزيابي نمايند.
5- شبکههاي ماهوارهايي سفارشيکار
جنگ رسانهايي و تبليغاتي که از قديم يکي از مهم ترين ابزارهاي استکبار جهاني براي استعمار و غارتگري و جنگ رواني و تحريف واقعيتهاي جهان به نفع غارتگران و عليه ملل ستمديده بود، از ابتداي پيروزي انقلاب اسلامي و با پيوستن بازماندگان رژيم ساقط شده پهلوي و فراريان گروهکهاي تروريستي چپ و راست و منافق و فرقههاي منحرف و ساير فراريان سابقهدار به جريان مسلّط رسانهايي صهيونيستي، صورت و سيرتي ديگر پيدا کرد. جريان سلطه ضمن فراهم آوردن بهروزترين امکانات و تکنولوژي رسانهايي (البته بههزينهي گاو شيرده سعودي و امثالهم) و اِعمال فرماندهي واحد رسانهايي بر آنها، به خطدهي آمرانه و بهرهبرداري استعمارگرانه از اين نارسانهها پرداخت.
اگرچه جمهوري اسلامي ايران در طول تاريخ پرافتخار خود و به ويژه در مقاطع بروز برخي رويدادهاي سالهاي گذشته هميشه با آوازهگريهاي مزوّرانه اين نارسانه ها مواجه و با شيوه هاي آن ها آشنا بوده است؛ اما بيشک در جريان اغتشاشات اخير، «بزرگترين عملّيات تأثيرگذاري» و به عبارت ديگر «جنگ جهاني رسانهايي» عليه ملّت سرافراز ايران طراحي و اجرا شد.
علاوه بر سوژه سازي از هر پديده طبيعي و مصنوعي و آوازهگري همنواي شبکههاي مُزدور فارسي زبان، موج سواري بر روي نارضايتي و خلق نارضايتي هاي سفارشي با جعل و روايت سازي دروغين از رويدادها، تبديل نارضايتي به اعتراضات اجتماعي، ديگرگون نمودن اعتراضات اجتماعي به سياسي، تغيير جهت آنها به اعتراضات ساختاري، و در نهايت تبديل جملگي آن ها به اغتشاش و شورش و جنگ خياباني و... اين همان دستورالعملّي است که شبکه هاي مذکور در اغتشاشات اخير دنبال کردند.
طرفه آن که شبکهايي همچون بيبيسي که از قدمتي ديرينه برخوردار است و قاعدتاً پيرامون شؤون حرفهايي خويش بايد حساس باشد، با چرخشي گسترده و تغيير کامل برنامههاي عادي و روزانه خود و گذشتن از ديگر اخبار مهم جهاني، عملاً به مرتبه «صحنه گرداني عملّياتي اغتشاشگران خياباني» تبديل شد. همچنين است رسوايي شبکه همتاي آن، اينترنشنال سعودي که علاوه بر موضوع پيشگفته، رسماً به خط تجزيه ايران مقتدر و يکپارچه روي آورد و در نهايتِ صراحت، از تجزيه طلبي و تجزيه طلبان حمايت نمود.
چنين چرخشي در شبکه هاي مزدور و چنين هزينه حيثيّتي بالايي نميتواند صرفاً ناشي از يک ارزيابي اشتباه از موقعيت توسط آن شبکه ها باشد، بلکه قطعاً مبتني بر «يک راهبرد تازه، يک طرح بزرگ و يک بسته اطلاعاتي- عملّياتي» است که در سطوح بالاي رژيم هاي آمريکا و انگليس اتخاذ شده و به اين نوکرانِ سفارشيکار ابلاغ شده است.
در وقايع اخير سناريوهاي نخ نماي «کشتهسازي» و ادبيات تکراري اعتراف اجباري و خشونت سيستماتيک و نيز عوض کردن جاي جلّاد و شهيد و دهها شگرد شناخته شده ديگر، با شيوهي يکسان اما با حجمي صدها برابر بيش از وقايع گذشته، نه تنها حيثيتِ نداشته شيپورهاي انگليسي، آمريکايي و گاوان شيرده آنها را بر باد داد، بلکه کليه موازين حرفهاي و بينالمللي را نيز درنورديد و سابقهي مبتذلي بر سوابق سياه آنها افزوده شد؛ که پيگرد حقوقي آنها و پياده نظام فراري نارسانههاي يادشده در دستور کار قرار دارد.
بخش سوم) مرحله پسا آشوب
در يک ماه و نيم گذشته، دشمن آمريکايي و همپيمانان خبيث و پياده نظام مزدور و نارسانههاي سفارشيکار آنها، يقيناً با کلّ توان خويش وارد عرصهي جنگ ترکيبي تمام عيار و بزرگترين عملّيات تأثيرگذاري با نظام مقدس جمهوري اسلامي شدند. براي جامعه اطلاعاتي پرافتخار کشور که شبانهروزي و لحظه به لحظه تحرکات ائتلاف شيطان بزرگ را تعقيب ميکردند، کمترين ترديدي وجود ندارد که حريف کلّ سناريوهاي جنگ نرم و ترکيبي و عملّيات تأثيرگذاري خويش را با همه توانمنديهاي قشون خود و همپيمانان، وارد صحنه نبرد با ملّت مقاوم و سرافراز ايران اسلامي کرد. اذعان داريم که دشمن مزاحمت ايجاد نمود، خسارت وارد کرد، تعدادي از جوانان اين مرز و بوم را به خاک و خون کشيد، اما با اتقان کامل ميگوييم او نتوانست به هيچيک از اهداف اصليِ از پيش تعيين شده خود دست يابد. اين ارزيابي مستدل و قطعي ماست که از قضاي روزگار، دشمن آمريکايي و انگليس خبيث نيز بدان اذعان دارند اما جرأت و جسارت اعتراف آشکار به آنرا ندارند. جامعه اطلاعاتي کشور، با الطاف الهي و عنايات اهل بيت عصمت و طهارت (عليهم السلام) به ارزيابي داخلي سازمانهاي جاسوسي آمريکا و انگليس دسترسي يافته است که صريحاً دربردارنده آن اعترافات، هم در پيرامون شکست سناريوهاي مجمع شياطين و هم در باب اذعان به ريشهدار بودن «درخت تناور ايران اسلامي» و در قبول اقتدار غيرقابل انکار «ايران قوي» ميباشند. امروز مصالح اطلاعاتي و امنيتي به ما اجازه نميدهند که عين ارزيابيهاي اردوگاه سلطه را افشاء کنيم. اما شايد در آينده، محذورهاي کنوني رفع و امکان بر ملاکردن آن گزارشات فراهم گردد؛ که در آن صورت طبل رسوايي دشمنان آمريکايي، انگليسي، صهيونيستي از بام فلک بر زمين خواهد افتاد.
علاوه بر دشمنيهاي گذشته و جاري، رژيم آمريکا در تلاش است تا سياست فشار حداکثري ترکيبي را عليه ملّت شريف ايران در سال آتي ميلادي نيز اعمال کند و بودجههاي متعددي را بر پايه توهمات خود براي اين منظور در نظر گرفته است. وزارت خزانهداري آمريکا به اتفاق بخشهاي مختلف در جامعه اطلاعاتي و وزارت امور خارجه آن رژيم، ظرفيت انساني و مالي بيسابقهاي را براي ايجاد فشار بر ايران اسلامي در قالب بستههاي تحريمي به کار گرفته است. علاوه بر سياست فشار حداکثري، دهها پروژه به منظور بيثباتسازي محيط داخلي ايران در قالبهاي گوناگونِ مذکور در نظر گرفته و صرفاً براي يکي از پروژههاي مذکور که در اين راستا طراحي شده 55 ميليون دلار تخصيص داده شده است. آژانس رسانههاي جهاني آمريکا که يکي از شکستخوردهترين بخشهاي سياست نفوذ آمريکا در پوشش ديپلماسي عمومي است و بودجه 840 ميليون دلاري دارد صرفاً براي مقابله رسانهاي و عملّيات رواني عليه مردم ايران مبلغ 3/131 ميليون دلار در نظر گرفته است. اين پروژهها صرفاً معطوف به عملّيات رواني عليه مردم داخل کشور نيست؛ يکي از برنامههاي آتي رژيم آمريکا تخريب وجهه ملّت ايران در ميان ملّتهاي دوست و همسايه و در نتيجه تضعيف سياستهاي ثباتساز جمهوري اسلامي ايران در منطقه و انتقال ناامنيهاي پيراموني کشور به داخل است، به طوري که در جهت تحقق آن، بودجه اختصاصي تعريف کرده و براي دفتر متولي اين امور 353 ميليون دلار در نظر گرفته است.
جالب توجه است که دفتر تحقيق و اطلاعات وزارت امور خارجه آمريکا براي مقابله با نفوذ قدرتهاي خارجي در داخل آمريکا 87 ميليون دلار بودجه و 394 نفر نيروي کارشناس اختصاص داده است. اين دفتر که يکي از اعضاي جامعه اطلاعاتي آمريکا محسوب ميشود، با سوءبرداشت نسبت به وضعيت حاکم بر جامعه قطبي شده آمريکا و تبعيضهاي سيستماتيک در آن، ريشه اين مشکلات را در نفوذ سايرين در محيط سياست داخلي خود جستجو ميکند و براي موضوع ايران بودجه و پروژه مستقل تعريف کرده است. علاوه بر اين موارد دولت جنايتکار آمريکا که تنها استفاده کننده از سلاح کشتار جمعي هستهاي در طول تاريخ بوده و هم اکنون نيز از رژيم صهيونيستي (دارنده تسليحات هستهاي بدون نظارت هيچ نهاد بينالمللي) حمايت ميکند، براي به اصطلاح مقابله و از بين بردن ظرفيت هستهاي صلح آميز ايران و فشار بر برخي ديگر از کشورها مبلغ 295 ميليون دلار در نظر گرفته است.
اين موارد صرفاً بخشي از بودجهها و امکاناتي است که رژيم تروريست آمريکا براي تضييع حقوق ملّت بزرگ ايران تحت عناوين مختلف وضع کرده است و ظرفيتهاي مختلف ديگري را نيز در قالبهاي پنهان و غيررسمي اختصاص داده که هدف اصلي آن حمايت پنهان از عناصر توليد ناامني و آشوب در داخل کشور و زنده نگهداشتن کورسوي آتش اغتشاشات است.
طبق اطلاعات معتبر، پس از سير نزولييافتن پروژه اغتشاشات، کانالهاي منتهي به ائتلاف شيطاني، به پياده نظام خود ابلاغ کردهاند تا آمادگي خويش را حفظ و محورهاي ذيلالذکر را بهعنوان خطوط اصلي اقدامات مورد تأکيد قرار دادهاند:
1- تقويت ابزارهاي مخرّب تأثيرگذاري از طريق فضاي سايبر به هر شکل ممکن و از هر طريقي. (شبکههاي اجتماعي آمريکايي بهمثابه سلاح استراتژيک).
2- علاوه بر مقامات آمريکايي و انگليسي، با دولتمردان ساير کشورهاي اروپايي نيز ارتباط برقرار کرده و تلاش نمايند آنها را در اين پروژه دخيل نمايند.
3- حفظ آهنگ تخريبي نارسانههاي فارسي زبانِ عمدتاً لندني- سعودي عليه نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران.
4- تحريک به اعتصاب در صنايع مختلف به ويژه در صنايع نفت و گاز با هدف قطع درآمدهاي نفتي و نيز فلج کردن حمل و نقل کشور.
5- دامن زدن به اعتصاب مغازهها و بستن بازارهاي کشور با هدف فشار بر مردم و افزايش نارضايتي و نهايتاً پيوند اعتصابات مختلف به يکديگر.
6- تأکيد ويژه بر کشتهسازي از طريق انتساب هر قتل و حادثه اي به نيروهاي امنيتي و انتظامي، يا هدف قرار دادن اغتشاشگران در صحنه توسط تروريستهاي اجارهاي و انتساب آنها به نيروهاي نظام يا بهرهگيري از ساير روشها.
7- هر اتفاق طبيعي و مصنوعي بايد به سمت يک اغتشاش سير کند و نيز هر اعتراض مدني به شورشي خونين تبديل شود.
8- به تعطيل کشاندن مدارس و دانشگاهها.
رژيم دژخيم آمريکا نه پيشينه درخشاني دارد که به اعتبار تاريخش اکنون صلاحيت دخالت در عرصههاي جهاني را دارا باشد و نه آيندهاي که به اميد آن، در انديشهي حکمراني جهاني در آينده باشد. در باب گذشتهي آمريکا، شالوده مافيايي آن رژيم بر غصب سرزمين بوميان و قتل و نابودسازي حرث و نسل صاحبان آن مُلک شکل گرفته و پس از آن با ربايش و اسارت سياهپوستان آفريقايي و استثمار شيره جان آنها و اعمال بزرگترين، عميقترين و بيسابقهترين تبعيض نژادي در طول تاريخ و په نهي جغرافيا، گرد آمدن قسيترين و حرفهاي ترين جانيان جهان در آن جغرافيا، تشکيل گستردهترين دولتِ متشکل از حراميانِ سرگردنههاي جهان، تنها بکار برنده سلاحهاي هستهاي در دنيا، عامل کودتاهاي متعدد و خونين در پهنه گيتي، عامل مستقيم و غيرمستقيم خونبارترين جنگهاي روي زمين، بانيانِ آشکار تروريسم رسمي و دولتي در عرصه بينالمللي آنهم بنا به شهادت سردار بزرگ جهان اسلام حاج قاسم سليماني، بزرگترين سازنده و دلاّل تسليحات کشتار جمعي، خالق جنايتکارترين تروريستهاي آدم خوار همچون داعش و گروهکهاي تکفيري همسنخ آن، حامي پرسابقهترين و خائنترين تروريستهاي جهاني از نوع تروريستهاي آلباني نشين با حداقل 12000 قرباني، پشتيبان خونريزترين و بَدَويترين رژيمهاي روي زمين همچون رژيم آل سعود، بزرگترين و صريحترين استعمارگر جهان که در روزگار کنوني هم صريح و آشکار و با صداي بلند، دولتِ فرومايهي تحت استعمار خود را «گاو شيرده» ميخواند، نمادِ توحشِ به روز شده و جاهليتِ مُدرن، و بالاخره رژيم ايالات متحده به عنوان عصاره همه پليديهاي اهريمني که به درستي و دقت و حکمت توسط حضرت امام خميني (ره) بنيانگذار فقيد جمهوري اسلامي ايران به صفت «شيطان بزرگ» متصف شد؛ اکنون اين جُرثومه همه زشت خوييها براي ملّت سربلند ايران ابراز نگراني ميکند، در عين حال تنها آرزويي که براي اين ملّت مستغني مينمايد، استفاده از شبکههاي اجتماعي آمريکايي است و بس!
و اما در پيرامون آينده، سردمداران رژيم آمريکا خوب ميدانند که «آن سبو بشکست و آن پيمانه ريخت». مطلع هستند که از سالها پيش نظم نويني در حال شکلگيري است که سردمداري آن رژيم در اين نظام تنها در حد وهم و خيال و در عوالم مجاز امکانپذير است، در همان فضايي که اخيراً خود و پياده نظامشان، به کرات نظام جمهوري اسلامي را در آن ساقط کردند؛ در فضاي مجازي! همچنان که پيشينيان آنها در 43 سال گذشته و در فواصل شش ماهه، 86 بار حاکميت ايران را جابهجا کردند! جمهوري اسلامي ايران همان درخت تنومندي است که رهبر حکيم انقلاب اسلامي (مدظله العالي) اخيراً توصيف کردند. درختي که حوادث زمانه نه تنها گزندي متوجه آن نکرده است بلکه هر رويدادي، ريشه آن را عميقتر، تنهاش را نيرومندتر و سايه اش را گستردهتر کرده و «ايران قوي» را آفريده است که به اذن الهي، روز به روز در حال قويتر شدن خواهد بود.
حوادث اخير کشور نيز بيش از همه، عنايات خداوندي به اين آب و خاک را نشان داد؛ «پروژه ويران سازي ايران» شکست مفتضحانهاي خورد. همان پروژهاي که قبلاً در افغانستان و عراق و سوريه و يمن و ليبي پياده کردند، اما در ايرانِ قوي شکست سختي خورد. طبيعي است که به انتقامگيري از ملّت سرافراز و مقاوم ايران روي آورند و بديهي است که بلافاصله، دست پروردگان داعشي و تروريست هاي تجزيه طلب را وارد ميدان نمايند؛ اما با عنايات صاحب اصلي اين ملک و ملّت، حضرت وليعصر ارواحنا فداه و عجلالله تعالي فرجهالشريف، کل توطئهها به سوي آنها برخواهند گشت اِنشاءالله. همچنين آن اغتشاشات رشد و درک و فهم و بصيرت ملّتي فرهيخته را يکبار ديگر به نمايش گذاشت که بايد قدردان اين ملّت عظيمالشأن بود و سربازان گمنام امام زمان (عج) به نوبه خويش در برابر اين ملّت تعظيم مينمايند. رهبريهاي داهيانه فرماندهي معظّم کل قوا (مدّظلّه العالي) را يکبار ديگر به پيش چشمِ دوست و دشمن آورد. انسجام دروني هر چه بيشتر جامعه اطلاعاتي کشور و همراهي و همدلي و همکاري آنها را براي آينده بيشتر و نزديکتر کرد.
اما در باب گروهکها و پياده نظام شيطان و اغتشاشگران، قصد بر ادامه شناسايي و تعقيب آنها تا آخرين نفر است که اين روند هم اکنون جريان دارد و البته راهي هم براي افراد فريبخورده و نادم باز گذاشته شده تا خود را معرفي و شامل تخفيف در مجازات شوند.
و نهايتاً در پيرامون دشمنان اصلي، جنايات آنها در وقايع اخير فراموش يا بخشوده نخواهد شد و اين وعده قرآن کريم است که : «اِنّا مِنَ المُجرِمينَ مُنتَقِمُون»(9).
والسلام علي من اتّبع الهدي
وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامي
جمعه 6 آبان 1401