در نظام مردمسالار ديني ايران، انتخابات به عنوان اصليترين و مهمترين صحنه حضور مردم براي تعيين سرنوشت و چگونگي اداره کشور شناخته ميشود. طبق قانون اساسي جمهوري اسلامي، اداره کشور ايران با اتکا به آراي عمومي از طريق انتخابات است. بنابراين شرکت افراد واجد شرايط رأي در انتخابات براي رأي دادن به نامزدها، يعني ايفاي نقش آن افراد در تعيين مسئولان نظام براي اداره کشور طي يک دوره معين داراي اهميت راهبردي است. با توجه به اهميت حضور مردم پاي صندوقهاي رأي، در آستانه هر انتخاباتي موضوع حق بودن يا تکليف بودن شرکت در انتخابات مطرح ميشود.
به عبارت ديگر در آستانه هر انتخاباتي، اين سؤال مطرح ميشود که آيا شرکت در انتخابات، حق مردم است يا يک تکليف ديني و شرعي به حساب ميآيد. پاسخ به اين سؤال ضروري و داراي اهميت از حيث حضور يا عدم حضور پاي صندوق رأي و کيفيت رأي دادن است.
در واقع با توجه به مفهوم حق و تکليف و وجود «اختيار» در اولي و «الزام» در دومي، پيامدهاي حق دانستن شرکت در انتخابات و يا تکليف دانستن آن، بسيار متفاوت ميباشد. اگر انتخابات را حق مردم بدانيم، کساني ممکن است بگويند، از اين حق خود نميخواهيم استفاده نماييم يا بگويند ما در انتخابات شرکت ميکنيم، لکن يا رأي سفيد در صندوق مياندازيم و يا بدون توجه به اسامي نامزدها، اسم فرد دلخواهمان را هر چند ميان نامزدها نباشد، روي برگ رأي نوشته و در صندوق مياندازيم.
اما اگر شرکت در انتخابات را يک تکليف بدانيم، اولاً شرکت در انتخابات به عنوان يک تکليف و وظيفه ديني و شرعي، براي افراد واجد شرايط رأي دادن الزامي بوده و ثانياً اين افراد بايد در انجام تکليف نهايت دقت را براي صحيح انجام دادن تکليف داشته باشند. انجام صحيح تکليف در انتخابات، يعني با مطالعه و تحقيق از ميان نامزدها براساس معيارها و ملاکهاي معقول و ديني، بهترينها را شناسايي کردن و رأي را به نام آنان در صندوق انداختن. با توجه به اهميت موضوع و آثار و نتايج متفاوت «حق دانستن» يا «تکليف دانستن» شرکت در انتخابات سه ديدگاه و نظريه در اين خصوص وجود دارد:
1- عدهاي شرکت در انتخابات را حق مردم دانسته و ميگويند مردم براي شرکت کردن يا شرکت نکردن در انتخابات، آزاد بوده و داراي اختيار ميباشند. صاحبان اين ديدگاه با نفي تکليف در انتخابات، بر اين نکته تأکيد دارند که مردم براي شرکت در انتخابات مختارند و در صورت شرکت نکردن، ترک تکليف و وظيفه نکردهاند.
2- ديدگاه ديگري شرکت در انتخابات را يک تکليف و وظيفه ديني و ملي دانسته و ميگويد مردم واجد شرايط رأي دادن، بايد به اين تکليف خود به صورت صحيح عمل کنند.
3- ديدگاه سوم، شرکت در انتخابات را هم حق و هم تکليف ميداند. براساس اين ديدگاه، شرکت در انتخابات براي افراد داراي شرايط رأي دادن هم حق تلقي ميشود و هم يک تکليف براي آنان به حساب ميآيد که بايد اين تکليف را به صورت صحيح انجام دهند.
کدام ديدگاه صحيح ميباشد؟ براساس آيات، روايات و ديدگاه حضرت امام خميني (ره) و مقام معظم رهبري، ديدگاه سوم، يک ديدگاه اسلامي و ديني است. اساساً در فقه اماميه، تعيين سرنوشت مردم به دست خويش، يک اصل مسلم و غيرقابل خدشه به حساب ميآيد. در واقع مردم مختارند خود براساس تشخيص مصالح و مفاسد، نظام سياسي و حاکمان خود را انتخاب نمايند. بر همين اساس بود که پس از پيروزي انقلاب اسلامي و فرو ريختن نظام فاسد ستمشاهي، حضرت امام خميني (ره) نوع نظام سياسي يعني جمهوري اسلامي را به رأي مردم گذاشت.
بر همين اساس است که در قانون اساسي جمهوري اسلامي، اداره کشور بر عهده مردم گذاشته شده و مردم از طريق انتخابات، اين حق را اعمال مينمايند. اما نکته مهم، آن است که در يک نظام ديني که مردم از روي اختيار آن را بر ميگزينند، حفظ اين نظام و تلاش براي استمرار آن به بهترين وجه يک تکليف ديني خواهد بود. مبتني بر چنين نگاهي بود که پس از استقرار جمهوري اسلامي در ايران با رأي مردم، حضرت امام خميني (ره) به عنوان يک فقيه و مرجع تقليد و برخوردار از جايگاه ولايت فرمودند: «حفظ جمهوري اسلامي اوجب واجبات است». بدون ترديد، شرکت در انتخابات با مشارکت حداکثري و انتخاب شايستهترين افراد براي سپردن مسئوليتها به آنان، از شروط لازم براي حفظ جمهوري اسلامي است. بنابراين شرکت در انتخابات و درست انتخاب کردن، يک تکليف شرعي هم به حساب ميآيد.
حضرت امام خميني (ره) در اين خصوص ميفرمايند: «امروز شرکت در انتخابات رياست جمهوري نه فقط يک وظيفه اجتماعي و ملي است، بلکه يک وظيفه شرعي و الهي است که شکست در آن، شکست جمهوري اسلامي است، که حفظ آن بر جميع مردم از بزرگترين واجبات و فرايض است و وسوسه در آن از شيطان، بلکه عمال شيطان بزرگ است».
رهبر حکيم و فرزانه انقلاب اسلامي هم مانند رهبر کبير انقلاب اسلامي، بر ارتباط و تلازم حق و تکليف شرکت در انتخابات تأکيد داشته و بارها اين موضوع را در آستانه هر انتخاباتي متذکر شدهاند. معظمله در همين خصوص ميفرمايند: «هم حق است و هم تکليف مردم است که بيايند و سرنوشت کشورشان را به دست خودشان معين کنند زيرا که کشور متعلق به مردم است.
مردم بايد بيايند و با انتخاب صحيح و آزادانه، قانونگذارشان را در قوه مقننه معين کنند؛ مجريان خودشان را با ترتيبي که در قانون معين شده است، معين کنند. اين حق مردم است و متعلق به آنهاست؛ اما تکليف هم هست. اين طور نيست که يکي بگويد من نميخواهم از اين حقم استفاده کنم؛ نه، سرنوشت نظام به احقاق و استنفاذ اين حق است؛ اين تکليف است؛ بايد هم شرکت کنند«.